شايلين جون، عشق مامان و باباشايلين جون، عشق مامان و بابا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه سن داره

مزرعه عشق

واکسن 18 ماهگی نفسم

شایلین طلا سلام،خوشگل مامان سلام، نفس مامان سلام بالاخره نوبت واکسن 18 ماهگیتم رسید، این سری دیگه خیلی استرس داشتم هم واسه زمان واکسن زدنت وهم تب بعدش ، آخه شنیده بودم واکسن 18 ماهگی سخت ترین واکسن، در نتیجه اصرار داشتم حتما روزی باشه که بابایی نخواد بره سره کار و واسه واکسن زدنت با ما بیاد. روز دوشنبه 16 تیرماه 93 ساعت 11:20 سه نفری رفتیم مرکز بهداشت ویلا اول من و تو رفتیم اتاق بهداشت تا وزن و قد و دور سر دخملیو بگیرن..فقط واسه دور سرت آروم بودی ولی بعدش از بغلم پایین نمیومدی و گریه می کردی واسه وزنت من رفتم رو ترازو بعدشم شما دخملی رو بغل کردم . واسه قدتم یه لحظه گذاشتمت رو زمین تا خانوم مهربونه زود قد و وزنتو اندازه بگیره ( این د...
25 تير 1393

نفس 1/5 ساله من

شایلین عزیزم، گل زندگیم؛ یک سال و نیم یعنی 532 روز است که زندگی با تو پر از عشق و شادیه از خدا میخوام که همیشه زندگیت پراز شادی و سلامتی باشه  دردانه یک سال و نیمه ام  ماهگرد تولدت مبارک گل بی همتای من، در 18 ماهگیت: الهی مامانی که شیطنتات دارن هی بیشتر و بیشتر میشن، حسابی در حال ورجه وورجه کردنی به عنوان مثال یهو می بینم رفتی روی دسته مبل تا برق  رو روشن کنی، رفتی روی پشتی مبل تا اسبابی از روی دکور مامان جون برداری و... دیگه خودت خیلی راحت نرده ها رو میگیری و از پله ها بالا میای تقریبا هر کلمه ای رو که بهت میگیم اگه تو مودش باشی سعی میکنی تکرار کنی؛ یه کلمه ایی که دختر عمت غزاله جون بهت...
24 تير 1393

شایلین درعروسی

سلام مامانی . رسیدیم به عروسی مهوش جون آقا بهروز که در روز پنج شنبه 29 خرداد 93 در قصر لیوسا برگزار شد. عذرخواهم که نمی تونم خاطراتتو به روز تو وبلاگت بذارم گرچه مقصر اصلی خودتی  سه شنبه 27 خرداد 93 واسه سومین بار بردمت آرایشگاه اونم چه آرایشگاهی نگو و نپرس... وسطاش پشیمون شدم ولی دیگه راه برگشتی نبود  روز پنج شنبه دیدم رو شکمت، زیر بغلات و قفسه سینت ریخته بیرون خیلی نگران شدم ولی شکر خدا تب نداشتی؛ چند روزی هم بود که دخمل بهانه گیری شده بودی و دائما به من چسبیده بودی گفتم شاید علتش همینه   برعکس روز پنج شنبه بود و می خواستیم بریم عروسی، گفتم اگه تب نکنی و اذیت نباشی شنبه می برمت دکتر شاه فرهت که خوشبختانه نه تب...
15 تير 1393

شایلین درتهران

عزیز دلم سلام، خوبی خوشی رسیدیم به بخش سوم مسافرتمون؛ سه شنبه از مسیر جاده هراز به سمت تهران حرکت کردیم و عصر سه شنبه حدود ساعت 7 رسیدیم خونه عمو جون و خاله پریسا.  به محض ورود شروع به بازی کردن با پارسا کردی ؛ تو اتاقش می رفتی و کلی ذوق می کردی ... مدت زمان اقامتمون در تهران خیلی کم بود و نتونستیم جای خاصی بریم ولی به هر حال حداکثر استفادرو کردیم؛ روز چهارشنبه دخملی رو بردیم پارک ملت که روبروی خونه عموجون بود ؛ عصرشم رفتیم خونه مامان و بابای خاله پریسا آخه 40مین روز درگذشت مامان بزرگ خاله پریسا و به عبارت دیگه خاله بابا جون محمد بود ( روحشون شاد و یادشون گرامی ) اونجا هم آقا پارسای گل حواسش به دخملیم بود و حسابی سرتو گرم کرده ...
11 تير 1393

شایلین در شمال

دخمل مامان دوباره سلام؛ شنبه 17 خرداد 93 حدود ساعت 5 بعداز ظهر  به مقصد (ساري ) رسیدیم، در طول مسیر خوشبختانه دخمل گلی بودی و تو صندلی ماشینت دووم آوردی، جاده جنگل گلستان رو هم که خواب بودی البته انان که جاده جنگل خیلی خراب شده . اگه همین جوری پیش بره تا شما بزرگ بشی هیچی ازش نمی مونه !!! حیف به محض رسیدن یک ساعتی استراحت کردیم و وسایل رو جابجا کردیم بعدم دخملی رو بردیم کنار دریا تا ببینیم امسال در اولین دیدار با دریا چه کار می کنی؟ کلی از دیدن دریا ذوق کردی و هی ماه و دریا رو بهمون نشون میدادی و کنار ساحل دست تو دست بابایی راه می رفتی اماااا امان از دست شما دخمل ( چی بگم ) بددل   به محضی که پاهات ماسه ای شد بدت اومد و ...
8 تير 1393

شایلین در بجنورد

نازنینم سلام ؛ بالاخره مامانی اومد تا عکسای اولین سفره سه نفره مون به سمت شمال رو تو وبلاگ دخملیش بذاره!!! ( ای مامان تنبل) عزیزم ! جمعه 16 خرداد ماه 93 به سمت بجنورد حرکت کردیم؛ می خواستیم یه شب رو بجنورد ، باغ بابای دوستم الهام جون سپری کنیم تا هم دیداری تازه بشه، هم دخملیم تا شمال یکسره خسته نشه عصر جمعه رسیدیم بجنورد به محض ورود به باغ ، هاناي عزيز دخمل الهام جون به استقبالت اومد و باکلی ذوق گفت وای چقدر بزرگ شده ؛ راه میره!!! آره خوب سری قبل که هانا جون شما رو دیده بود فقط 7 ماه داشتی ولی الان 1 سال و 5 ماه بودی کلی با هانا جون بازی و شیطونی کردی ازت غافل میشدم  پشت سرهانا از پله ها بالا می رفتی که یه بارم این اتفاق افت...
7 تير 1393
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مزرعه عشق می باشد